loading...

چشمه باران(farsan )

بازدید : 390
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 12:06

با نگاه سرد یا آتش به جانم می‌زنی

یا خطابم می‌کنی زخم زبانم می‌زنی

روی لب جایی برای واژه‌ی لبخند نیست

جای یک لبخند مشتی بر دهانم می‌زنی

کاش بگذاری که حرفم را بگویم لااقل

ساکتم کردی چرا حرف از زبانم می‌زنی؟

هیچ نذری عهده دار سرنوشتم نیست چون

نحسی تقدیر را بر جسم و جانم می‌زنی

من به این احوال دارم کم کم عادت میکنم

صورت خشکیده را پیوسته شبنم می‌زنی

خواستم دیگر فراموشت کنم دیدم که تو

نغمه‌ی ترک و بیات اصفهانم می‌زنی

تازگی دارم به رفتار شما شک می‌کنم

با نگاه سرد هم آتش به جانم می‌زنی

علیرضا همتی فارسانی

98

تقدیم به همه مادران
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 28
  • بازدید کننده دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 611
  • بازدید کلی : 5199
  • کدهای اختصاصی